رد پاي يك طلبه
  • ورود 
  • تماس  
  • آرشیوها 

خودت برو دنبالش...!

16 اردیبهشت 1394 توسط رد پای یک طلبه
  شاگرد از معلم سوالی می پرسد، معلم کمی به او خیره می شود..تامل می کند..دست زیر چانه می گذارد..می گوید: من هر چه فکر می کنم..می بینم حیف است سوالی خوبی است خودت برو دنبالش....!   "برگی از دفتر خاطرات دانش آموز دبیرستان" بیشتر »
 9 نظر

تو تقلبی کردی...........؟!

09 اردیبهشت 1394 توسط رد پای یک طلبه
جلسه ی گذشته امتحان داده بودیم، معلم این جلسه که آمد برگه های امتحانی را آورده بود، قبل از اینکه برگه ها را بدهد...آمد بالای سر دو نفر از بچه ها؛ زهرا و مریم.. مریم در ردیف وسط می نشیند و زهرا در ردیف سمت راست که نزدیک در کلاس است می نشیند.. معلم گفت:… بیشتر »
 11 نظر

امان از فكر...

06 اردیبهشت 1394 توسط رد پای یک طلبه
يك روز مشغول گردگيري خانه بودم كه نوبت به ميز تلويزيون رسيد و بايد با شيشه پاك كن آن را تميز مي كردم...دقيقا آن روز از قبل از گردگيري، در فكر بودم...مشغول تميز كردن ميز شدم، آنقدر دستمال به ميز كشيده بودم آن هم با شيشه پاك كني كه فقط خودم فكر ميكردم… بیشتر »
 11 نظر









  • تماس