اهوم، اهوم...نوش، نوش...!!!
اهوم، اهوم، اهوم….زمستان که میاد برای من همیشه دست پر میاد برای شما را نمیدانم؟! دور از جان شما، ان شاءالله همیشه خداوند سلامتی بدهد البته شکایت هم نمی کنم اتفاقا در آن روزهایی که زمستان، هدیه ی خودش را “اجبارا” به من تقدیم می کند بیشتر وقت خدا را می گیرم کم کم دارم به این نتیجه می رسم که اگر بیمار نشوم می میرم.
اگر توجه کرده باشید وقتی به پزشک مراجعه می کنیم می گوید مایعات زیاد بخورید به اصطلاح “شربت بیمار آب است” ولی من میخواهم تاثیر شگفت انگیز چیز دیگری غیر از آب را برای بهبودی یافتن از این وضعیت به شما بگویم؛ اهوم، اهوم، اهوم….داشتم سرفه می کردم دقیقا با شروع امتحانات سرماخوردگی بر من غلبه کرد و من بودم و کتاب درسی و خلاصه تب و سرماخوردگی و….که باید با آن دست و پنجه نرم می کردم آن هم در ایام امتحانات، جالب تر اینکه همزمان با پایان امتحانات سرماخوردگی من هم برطرف شد!!!
شب امتحان بود نرگس کوچولو کنارم نشسته بود مشغول نقاشی کشیدن بود که من چند بار سرفه کردم گفتم: اهوم، اهوم، اهوم….یکدفعه نرگس کوچولو گفت: نوش، نوش، نوش…اولین بار بود این کلمه را از او می شنیدم حالا سرش هنوز پایین است و مشغول نقاشی کشیدن، دوباره سرفه آمد سراغم، دو مرتبه نرگس گفت: نوش، نوش…آن لحظه کاملا بیماری خودم را فراموش کردم و بعد چندین بار از روی عمد سرفه کردم و نرگس که متوجه نیرنگ من شده بود در حال خندیدن می گفت: نوش، نوش…مثل اینکه هوشمند باشد و باید بعد از گفتن اهوم حتما بگوید نوش!